سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا لثارات الحسین

خانه وحی خدا را در زدند

جای ِ پای،جبرئیل، آتش زدند

دود وآتش آسمان را بر گرفت

تاکه چشمان ملک راغم گرفت

دود ها خود حلقه ای با هم زدند

دور چشمان علی چادر زدند

تا نبیند شعله ها افروخته

تا نبیند عترتش را سوخته

تا نبیند یار خود در پشت در

تانبیند فاطمه خونین جگر

تا نبیند چشم زینب پر ز اشک

تا نبیند ساقی ،بی دست و مشک

تا نبیند خنده های حرمله

تانبیند شاد باش و هل هله

تانیند اصغرش بی آب شد

تانبیند در حرم بی تاب شد

تا نبیند سبط پیغمبر به خون

تانبیند روی اکبر لاله گون

یا علی،اندر کنار کعبه مولا را ببین

منتظر از بهرخون خواهی،گل زهرا ببین....



نوشته شده در جمعه 92 فروردین 16ساعت ساعت 11:42 صبح توسط وحید| نظر

 

به نام خدا

            سالی که نکوست......

شیعه شدن که آرزوی هر پیمبریست / آن رتبه است که فاطمه باید عطا کند

این مختصر از آن رو به نگارش در آمده تا در روز هایی که دل ها به یاد او می تپد زمزمه ای باشد و دوستان را شوری و سوزی در دلبرافروزد ، و آنان را برانگیزد تا گامی دیگر در راه محبتش بردارند . شاید...اندکی از انچه بر عهده داریم ادا گردد و نسیم خنکی بر دلداغدیده ی آخرین حجت الهی و ولی نعمتمان گذر کند و پیام ارادت و سرسپردگی ما را به او برساند... 

آن ماجرای عظیمی که مفسران شیعه و سنی در ذیل آیه ی (( تطهیر )) و در حدیث مشهور کساء آورده اند بی گمان گواهی آسمانیاست که رسول خدا ، امیرالمومنین ، صدیقه ی کبری ، امام حسن و امام حسین (ع) از هر گونه اشتباه و خطا و از هر گناه و معصیتیبه دورهستند و واضح است که عظمت این مقام از آن روست که خالق توانای هستی آن را ضمانت کرده است.

افزون بر این مقام والا، رسول خدا که هرگز سخنی از سوی خود نمی گفت و سخنش سخن خدا بود نیز سخن را در باره ی فاطمه یزهرا به اوج رساندند و والاترین مقامی را که برای یک انسان قابل تصور است ، برای ایشان بیان فرمودند ؛ مقامی که عارفان و ره پویانراه بلد ، در درک ان متحیر و سرگردانند...

رسول خدا درباره آن انسیه ی حورا  میفرمایند : (( خداوند با غضب فاطمه خشم میگیرد و با خشنودی او خشنود میشود.))

انسان کامل آن است که در مقابل خداوند باری تعالی تسلیم محض باشد ؛ یعنی همواره به رضای خدا راضی و به غضب او غضب کند.

حال آن بانویی را که برترین پیامبران خدا درباره اش بفرماید : (( خداوند با غضب فاطمه خشم میگیرد با خشنودی او خشنود میشود.))چه مقامی دارد و کیست ؟ ایا رفتار  و گفتارش بهترین ملاک و میزان رضایت و نارضایتی پروردگار عالم نیست ؟

با این حال پس از وفات رسول خدا و در همان روزهای نخست عده ای....تمام انچه خدا و رسولش برای این بانو برشمرده بودند زیر پا نهادند و علاوه بر جسارت هایی که روا داشتند سخن ان محبوب الهی را که خدا حجت میدانست دروغ شمردند ، ولی ان حضرت با وجود تمام حرمت شکنی ها و جسارت ها حتی لحظه ای در دفاع از حریم ولایت و اسلام ناب محمدی کوتاهی نکردند و اگر امروز ما حق را میشناسیم و از باطل دوری میکنیم و اگر امام بر حق را از ستمگر تمییز میدهیم و اگر اسلام راستین را از اسلام اموی تشخیص میدهیم ، همه را مدیون او و تلاش و از خودگذشتگی ان بانوی بزرگوار هستیم...

و اما این روز ها شاهد تغییر و تحولاتی در زمین و یا به عبارتی رستخیز طبیعت هستیم که مصادف است با نوروز باستانی ایرانیان ؛ و درست در همین زمان واقعه ای عظیم تر که کل عالم هستی را دگرگون میکند نیز در شرف وقوع است و ان ایام شهادت بانوی دو عالم ، خانم فاطمه ی زهرا است...

حال چگونه این دو واقعه را در کنار هم قرار دهیم و به نحو احسنت از هر دو استفاده کنیم . و محبت خود را به ان بانو ابراز کنیم و خشنودی او را که رضایت خداست بدست بیاوریم.

گویند هنگامی که بت پرستان ، اتشی انبوه افروختند تا ابراهیم نبی را در آن بسوزانند ، پرنده ای کوچک را دیدند که به منقار خود آب برداشته سوی ان اتش میرود. به او گفتند : تو به این کوچکی و این چند قطره آب چه میتوانی بکنی؟ گفت : اگر هیچ نتوانم بکنم اما میتوانم به ابراهیم نشان دهم که من هم از محبان اویم و نام خود را در دفتر کسانی که دوست ندارند ابراهیم بسوزد ثبت کنم.

ما نیز میتوانییم محبت خود را به ان بانو ابراز کنیم و خشنودی او را که رضایت خداست به کف اوریم و از خدا بخواهیم که به برکت مصادف شدن ایام فاطمیه و ایام سال نو شادی های زندگیمان را در شادی فاطمه و غم هایمان را در غم های فاطمه جستجو کنیم... و الگوی خود را در تمام کارها  حضرت فاطمه ی زهرا و فرزند گرامیشان ، منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) قرار دهیم و در سال جدید رنگ و بوی زندگی خود را فاطمی کنیم و سعی کنیم قدمی هر چند ناچیز در راه ظهور حضرتش برداریم...

... یادمان باشد که با هر عمل اشتباه ظهور حضرتش را مدت ها به تاخیر انداخته ایم و با هر عمل درست و به هنگام توانسته ایم از زمینه سازان ظهورش باشیم ....

امید است که خداوند ما را از یاران واقعی حضرتش قرار دهد...

                 تا حاجت تمام دلم را روا کند                        باید خدا به پای علیم فدا کند

 انقدر قیمتیست فدای علی شدن                     خود را فداش حضرت خیرالنساء کند

      

                                              ماییم و نوای بینوایی ، بسم اله اگر حریف مایی

                                                                                            یا زهرا

                  



نوشته شده در یکشنبه 91 اسفند 27ساعت ساعت 7:11 عصر توسط وحید| نظر بدهید

غفلت

«به عارفی گفتند: ای شیخ! دل های ما خفته است که سخن تو در آن اثر نمی کند چه کنیم ؟

 گفت: کاش خفته بودی که هرگاه خفته را بجنبانی ، بیدار می شود؛ حال آنکه دل های شما مرده است که هر چند بجنبانی ، بیدار نمی شود.»

عارفان، ص 48. به نقل از: حکایت و حکمت ، ص 19.



نوشته شده در چهارشنبه 91 اسفند 16ساعت ساعت 11:58 عصر توسط وحید| نظر بدهید

امام علی علیه السلام در جواب کسی که پرسید :

 ایمان را طوری برایم بیان فرما که بعد از این از هیچکس در این باره سوال نکنم , فرمود :

 بدانید که ایمان بر چهار پایه بنا شده است : یقین و صبر و عدل و جهاد.

 

 

یقین‏

یقین بر چهار شعبه است : شوق و ترس و زهد و انتظار

هر کس مشتاق بهشت باشد شهوات را از یاد مى‏برد، و هر کس از آتش بترسد از محرّمات پرهیز مى‏کند، و هر کس نسبت به دنیا زهد و بى‏اعتنایى کند مصیبت ها بر او آسان مى‏ شود «4» ، و هر کس به انتظار مرگ باشد در خیرات مى‏ شتابد.

صبر

صبر بر چهار شعبه است:

بصیرت در فهم و درک‏ «5» ، تأویل و تبیین حکمت ، شناخت عبرتها «6»، سنن پیشینیان .

 هر کس در فهم و درک بصیرت داشته باشد در حکمت جستجو و تبیین مى‏کند، و هر کس در حکمت تبیین کند عبرتها را مى‏شناسد، و هر کس عبرت را بشناسد حکمت را تأویل و تفسیر مى‏کند ، و هر کس حکمت را تفسیر کند عبرت را مى‏بیند ، و هر کس عبرت را ببیند گویا همراه پیشینیان بوده است.

عدل

 عدل بر چهار شعبه است : پیچیده‏هاى فهم ، و پوشش علم و شکوفه حکمتها و باغ حلم .

 هر کس بفهمد جمله ‏هاى علم را تفسیر مى‏ کند ، و هر کس علم داشته باشد شرایع حکمت بر او عرضه مى‏ شود ، و هر کس بردبارى کند در کارش افراط نمى‏ کند و بوسیله آن در بین مردم ستوده زندگى مى‏ کند .

جهاد

 جهاد بر چهار شعبه است : امر به معروف و نهى از منکر، و راستگوئى در جاهاى مختلف ، و غضب بخاطر خداوند ، و بغض و عداوت با فاسقین.

 هر کس امر به معروف کند کمر مؤمن را محکم مى ‏کند ، و هر کس نهى از منکر کند بینى فاسق را به خاک مى‏ مالد ، و هر کس در جاهاى مختلف راست بگوید وظیفه ‏اى که بر عهده‏ اش بوده انجام داده است، و هر کس با فاسقین عداوت داشته باشد و بخاطر خداوند غضب کند خداوند بخاطر او غضب مى‏ نماید

و این است ایمان و پایه ‏ها و شعبه ‏هاى آن .

 ______________________________

 (4) «ب»: مصیبتها را آسان مى‏شمارد.

 (5) «ب»: نظر با حجّت.

 (6) «د»: نصیحت گرفتن از عبرتها.

منبع : کتاب سلیم بن قیس الهلالی ؛ ج‏2 ؛ ص614



نوشته شده در شنبه 91 بهمن 28ساعت ساعت 8:15 عصر توسط وحید| نظر بدهید

در رابطه با امتیازات ویژه جانبازان و جنگ رفته‌ها و فرزندان آنها در جامعه امروز ؛ مثل سهمیه دانشگاه.......

می‌گویند: مگر امام علی (ع)در زمان حکومت خود این امتیازات را ملغی نکردند؟

پاسخ :

هدف از طرح هر سؤال یا شبهه‌ای، الزاماً دستیابی به پاسخ آن نیست. بلکه اهداف دیگری که مستلزم ضد تبلیغ، جوسازی، ایجاد بغض و دشمنی، ایجاد تفرقه، بدبینی و ... می‌باشد نیز تعقیب می‌شود. و جالب آنها که در شیوه‌های تبلیغاتی خود ، از توسل و تمسک به انحای حیل، حتی آن چه خود اصلاً باور، قبول و علاقه‌ای ندارند مثل چنگ زدن به دامان مطهر اهل بیت علیهم‌السلام نیز ابایی نداشته و فروگذار نمی‌نمایند! در بین خود و در فرصت مناسب ، حکومت او را خشن و فاجعه‌ی کربلا را بازتاب طبیعی آن خشونت‌ها می‌خواندند و اکنون مدام می‌پرسند : مگر علی (ع) چنین نکرد؟ مگر علی (ع) چنان نکرد؟ آیا علی (ع) نیز چنین می‌کرد؟! و ... . لذا بهتر است از قبل پرداختن به مسئله‌ی سهمیه‌ی جانبازان یا خانواده‌ی شهدا که خار چشم آنان گشته است ، تکلیف‌مان را با این قیاس‌ها به زمان حضرت علی (ع) روشن کنیم.

به قول استاد شهید مطهری، ما باید خدا را شکر کنیم که در آن زمان نبودیم، چون [با این اندیشه‌هایی که داریم] به احتمال قوی از خوارج می‌شدیم. (جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام).

آری، حضرت علی علیه‌السلام برای گفتگوی شخصی شمع بیت‌المال را خاموش می‌کرد و شمع شخصی روشن می‌نمود و بی‌خود به کسی باج نمی‌داد. اما ، وقتی یک پیرمرد غیر مسلمان را در حال تکدی‌گری دید، از احوالش سؤال نمود. گفتند: باربری بوده که دیگر پیر شده است. فرمود: از بیت‌المال مسلمین برای او ماهانه و مقرری بدهید. این سهم ویژه‌ی یک باربر سالخورده‌ی غیر مسلمان است. نه یک جانباز جبهه‌های نبرد حق علیه باطل.

در ضمن به آنها بگویید: حضرت علی علیه‌السلام، حکم می‌داد تا انگشتان دزد را قطع کنند مرتکب زنا و شرب خمر را حد بزنند مرتکب زنای محصنه را سنگسار کنند. آیا باز هم یاد حضرت علی علیه‌السلام می‌کنند و خواهان عدل الهی او هستند یا در اینگونه مواقع متوسل به «حقوق بشر» می‌شوند؟!

به آنها بگویید: حضرت علی علیه‌السلام منافقان و خوارج را به راحتی گردن می‌زد و ابایی از جنگ با آنها در صفین و نهروان نداشت و اگر مسلمانان احمقی دور ایشان نبودند، کار را برای همیشه یک‌سره می‌نمود. لذا اگر ایشان تشریف داشتند و حکومت نیز در دست قدرت ایشان بود، معلوم نبود که اجازه می‌دادند حتی یک نفر از منافقین یا خوارج یا اهل فسق و فجور و فساد، به نام دانشجو وارد دانشگاهی شود که با بیت‌المال مسلمین اداره می‌شود. چه رسد به این که در دانشگاه برای براندازی نظام اسلامی، حزب و گروه و اپوزوسیوم تشکیل دهند و از سنگر دانشگاه برای فتنه‌هایی چون «قائله کردستان» در ابتدای انقلاب یا سایر جریانات سیاسی مخالف مانند 18 تیر و ... سوء استفاده کنند و از آن پایگاه علمیات ستون پنجم را اداره یا تدارک کنند. لذا اگر حکومت عدل علی (ع) به دست مبارک ایشان یا فرزندشان یا هر شخص و اشخاص دیگری برپا شود، بعید است این منافقین و خوارج حتی جان سالم به در برند، چه رسد اشغال فضاها و فرصت‌های تحصیلی در مجموعه‌هایی که با بیت‌المال مسلمین اداره می‌شود. آیا باز هم یاد ایشان می‌کنند؟!

بعید است اگر ایشان امروز بودند، اجازه می‌دادند که حتی یک استاد، از امکان، بودجه، شرایط، شأن اجتماعی، حقوق و ... دانشگاه استفاده کند، اما در کلاس درس اذهان عمومی دانشجویان را (به ویژه در علوم انسانی) با اندیشه‌های منحط غربی شستشو دهد فرضیات مسخره‌ی غربی را علم‌، ولی سخن از قرآن و حدیث را غیر علمی بخواند کارت اقامت آمریکا، انگلیس یا کانادا را به رخ دانشجو بکشد و نمره را حربه‌ای برای وابستگی فکری دانشجو قرار دهد... . به راستی، پس از اقرارات خانم هاله‌ی اسفندیاری، جاسوس بنیاد سوروس آمریکایی، مبنی بر پایگاه بودن دانشگاه آزاد شاخه کرج، چه اتفاقی افتاد؟ چند تا رئیس دانشگاه و استاد دستگیر شدند و یا دست کم برکنار شدند؟! آیا باز هم خواهان عدل علی‌(ع) هستند؟ یا ذکر آن عدل فقط به درد مانور ژورنالیستی برای حمله به جانبازان و خانواده‌ی شهدا می‌خورد؟

پس، بهتر است مخالفین نه تنها دیگر چنین قیاس‌هایی نکنند، بلکه نگران از حکومت معصوم (ع) و وضعیت خود باشند.

و اما در خصوص سهمیه‌ی جانبازان یا خانواده‌ی شهدا که دق عده‌ای شده است، باید در نظر داشته باشید که در هر کشوری، از جمله جمهوری اسلامی ایران، بر اساس ملاک‌هایی سهمیه‌هایی لحاظ می‌شود که برخی از آنها امتیاز و برخی دیگر حق طبیعی آن قشر است.

در جمهوری اسلامی ایران نیز این تنها جانبازان و خانواده‌ی شهدا نیستند که در موارد معدودی از سهمیه‌ای برخوردار هستند. به عنوان مثال: نخبگان علمی مخترعین و مکتشفین ورزشکاران و حتی هنرمندان از سهمیه‌های مشابه برخوردار هستند. اما تا به حال شنیده‌اید که کسی معترض باشد، چرا باید فلان فوتبالیست یا فلان کشتی‌گیر یا فلان هنرپیشه و ...، در کنکور از سهمیه‌ی ویژه برخوردار باشد و حتی بدون کنکور وارد دانشگاه شود؟!

اما این حرص و دشمنی با جانباز و خانواده شهید از یک سو، انجام وظیفه‌ در تبلیغات هدفدار ضد نظام و اسلام از سوی دیگر، سبب گردیده که مدام و مستمر معترض شوند که چرا خانواده‌ی جانبازان و شهدا در برخی از امور مثل کنکور برای دانشگاه سهمیه دارند.

انصاف دهیم، آیا این سهمیه‌ یک امتیاز ویژه و غیر متناسب است؟ نکند آنها خیال می‌کنند که جانبازان و شهدای گرانقدر این انقلاب ، یک عده بی‌سواد و بی‌کار بودند که از فرط بدبختی به جبهه‌ها رفته‌اند و از نظام و مملکتشان دفاع کرده‌اند تا آنها بخورند و بخوابند و آروغ‌های اعتراض‌آمیز بزنند؟!‌

خیر. اینها همان دانش‌آموزان دانشجویان فارغ‌التحصیلان متخصصان خبرگان و ... بودند که به خاطر اعتقاد و غیرت خود، سال‌های متمادی در جبهه‌های جنگیدند، جانباز و اسیر و شهید شدند، تا عده‌ای دیگر با خیال راحت به تحصیل و زندگی گرم و نرم خود ادامه دهند، دیپلم و فوق دیپلم و کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا بگیرند و کلیه‌ی فرصت‌های شغلی را اشغال کنند و رفاه و آینده‌ی خود و فرزندانشان را تأمین و بیمه کنند.

جالب آن که پس از پایان 8 سال جنگ تحمیلی، برای اشتغال به هر شغلی از رزمنده‌ها مدرک تحصیلی خواستند! حتی بنیاد شهید و سپاه پاسداران هم مدرک محور شد و چون آنها فاقد مدرک بودند، از همه جا درماندند. حال انصاف علی‌وار چه حکم می‌کند؟ آیا این فرصت‌های شغلی، به طور کل سهمیه‌ی کلیه رزمندگان و از جمله جانبازان و خانواده شهدا است، یا دیگران از افراد معمولی گرفته تا مرفهین بی‌درد و آقازاده‌های قشنگ و فشن- ؟!

جالب است این افراد آن قدر از خود راضی و مغرور هستند که گمان می‌کنند اگر کسی ایثار کرد تا آنها راحت باشند، وظیفه‌ی او ایثار بوده و حق این یکی خوشی و راحتی؟! و تا آن جا به این خودپسندی جاهلانه‌ی خود حق می‌دهند که گمان می‌کنند اگر حضرت علی علیه‌السلام بود، همین یک امکان ناچیز و نامعلوم شغلی یا تحصیلی را نیز از دست مجاهدین ، جانبازان و خانواده‌ی شهدا می‌گرفت و به آنها می‌داد تا چاق‌تر شوند و بیشتر نق بزنند...!

 



نوشته شده در سه شنبه 91 بهمن 10ساعت ساعت 8:5 عصر توسط وحید| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin